ايران، جنوب غربي تقدير ويژه هيئت داوران جشنواره توراستراواي جمهوري چك
را از آن خود كرد
مستند ايران جنوب غربي به كارگرداني محمدرضا فرطوسي روايت آخرين ساكنان
تالاب هورالعظيم در جنوب غرب ايران است كه قسمت اعظم ان رو به نابودي
رفته است
ششمين دوره جشنواره توراستراوا با موضوع محيط زيست و جامعه توسط وزارت
محيط زيست جمهوري چك و شهرداري شهر استراوا سومين شهر بزرگ چك از 26
فروردين تا 2 ارديبهشت برگزار گرديد
ايران، جنوب غربي  پيش از اين در جشنواره امارات ، جشنواره سينما
حقيقت و جشن تصوير سال به نمايش درآمده بود
 اين مستند با مدت زمان 52 دقيقه به تهيه كنندگي مشترك محمدرضا جامعي و
محمدرضا فرطوسي و تصوير برداري رضا عبيات توليد شده است

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آگوست 30, 2010

شنكبوت اولين سريال عربي در شبكه اينترنت

» شنكبوت ، پادشاه دليوري بيروت» اين شعار «سليمان»  پيك موتوري 15 ساله اي است كه به جابجايي و حمل اشيا‍ء و وسايل از شير مرغ تا آدميزاد مشغول است ؛ او هر وسيله اي  را در هر مكان و در هر زمان به مقصد مي رساند و بيروت را مثل كف دستش مي شناسد . سليمان  با دختري به نام رويدا آشنا مي شود, آنان با هم به ماجراجوييهاي جالبي مي پردازند.

اين داستانِ اولين سريال اينترنتي عربي است كه لبنانيها به شبكه اينترنت وارد كرده اند. اين سريال كه سري اول و دوم  آن در 21 قسمت 5 دقيقه اي در سايت » شنكبوت دات كام»  و همچنين «يوتيوب» و «فيس بوك»  قابل مشاهده است، توانسته مخاطب بسياري را در جهان عرب جذب كند .»شنكبوت»  نام موتور سليمان است كه مخفف دو كلمه شبكه عنكبوتي است و شبكه عنكبوتي لقبي است كه در جهان عرب به اينترنت مي دهند. موضوعات مطرح شده در اين سريال (فساد ، رشوه  ، مواد مخدر و… ) از جسارت و شجاعت بسياري برخوردار است آنهم به اين دليل كه از محدوديتهاي تلويزيوني و سياسي و بعضاً عرفي خبري نيست و سازندگان با استفاده از اين فرصت به نقد روابط اجتماعي و سياسي در شهر بيروت به عنوان نماد شهرهاي عربي پرداخته اند. آنها تلاش بسياركرده اند تا مخاطب جهان عرب را كه اين روزها به شدت مجذوب سريالهاي تركي دوبله شده است، به خود جذب كنند. علاوه بر موضوعات مطرح شده، ساختار و پرداخت اين سريال نيز تازگي هايي دارد. قسمت بيشتر سريال  در نماهاي خارجي و در خيابان تصوير برداري شده است آنهم در حالي كه اكثر سريالهاي عربي به دلايل سياسي و اجتماعي ترجيح ميدهند كه داستان خود را زير سقف روايت كنند و از نشان دادن تصاوير شهر به صورت مستند پرهيز كنند. نكته جالب ديگر لهجه واقعي لبناني در فيلم است, نه لهجه و طرز صحبت هنرپيشه ها در سريالهاي عربي كه خيلي حساب شده و ويرايش شده است. اين اولين تجربه «وب درام»  در كشورهاي عربي است . «وب درام»  به گونه اي از سريال سازي گفته مي شود كه براي مخاطب اينترنت ساخته مي شود و معمولا زمان كم، طنز و جسارت از مشخصات بارز آن مي باشد؛ روشي كه چند سالي است در آمريكا و انگليس مخاطب خاص خود را پيدا كرده واز نمونه هاي موفق مي توان به سريال محبوب و پرطرفدار «لونلي گرل 15» كه پربيننده ترين ويديوي يوتيوب در سال 2008 بود، اشاره كرد.

براي تهيه اين سريال 4 شركت بزرگ  همكاري كرده اند: شركت افلام بطوطه كه ساليان به تهيه برنامه براي الجزيره انگليسي و بي بي سي در لندن مشغول بود بعد از انتقال به بيروت مسحور شنكبوت شد(همانگونه كه خود اعلام كردند) ، سرويس جهاني بي بي سي كه اساسا پيشنهاد دهنده اين سريال بوده و اولين تجربه وب درام خود را انجام داده ، شركت ولدد تاندم كه شركت تخصصي توليد سريال و وب درام در انگليس است و  شركت زيكو هاوس كه به ايده هاي نو و جديد در مورد جوانان در لبنان و خارج از لبنان كمك هاي مالي مي كند. كارگرداني اين كار نيز به عهده «امين دوره»  و تهيه كننده  آن «كاتيا صالح» است و 5 نويسنده جوان به «بسام بريش» در نوشتن سريال كمك مي كنند.

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آگوست 7, 2010

ايران ، جنوب غربي

فيلم مستند » ايران ، جنوب غربي»  آماده نمايش شد .

بعد از كشف و حفر ميدان نفتي آزادگان و احداث سد كرخه ،  قسمت اعظم تالاب » هورالعظيم» واقع در جنوب غربي ايران نابود شد. خشك شدن اين تالاب كه تنها منبع اقتصادي مردم به شمار مي رفت باعث مهاجرت اكثر هورنشينان به شهرهاي مجاور شد . اين مستند روايت زندگي آخرين ساكنان هورالعظيم است .

اين مستند به كارگرداني محمدرضا فرطوسي  ، تصويربرداري رضا عبيات  و تهيه كنندگي مشترك  شركت فيلمسازي بهنام فيلم و محمدرضا فرطوسي تهيه شده است.

» ايران ، جنوب غربي » با مدت زمان 52 دقيقه و با فرمت HD تصوير برداري شده است .

ساير عوامل فيلم عبارتند از :  تحقيق و تدوين : محمدرضا فرطوسي ، مدير توليد : سيد باقر موسوي ، دستيار توليد : سيد احمد موسوي ، مشاور محلي : احمد سواري

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آوریل 25, 2010

بيروت غربي فيلمي در ستايش زندگي

ديشب دوباره فيلم «بيروت غربي» رو ديدم يكي از شاهكارهاي سينماي عرب و لبنان ،فيلمي بسيار زيبا در ستايش انسان و زندگي به كارگرداني زياد دويري كه ماجراهاي آن در بحبوحه جنگ داخلي لبنان ميگذرد . ماجرا از 13 اپريل 1975 شروع مي شود. مسافران يك اتوبوس فلسطيني جلوي چشم دانش آموزان يك مدرسه توسط عده اي نقاب پوش كشته مي شوند.شهر سراسر آشوب مي شود .احزاب ديني به جان هم مي افتند. گروه مسلمانان كنترل قسمت غربي بيروت را به دست مي گيرند و شرق بيروت در اختيار مسيحيان قرار مي گيرد اين سرآغاز فيلم و همچنين جنگ 14 ساله و ويران كننده لبنان است . اما داستان اصلي فيلم اين نيست . فيلم زندگي دانش آموزي به نام طارق را روايت مي كند كه به همراه دوست ديگرش عمر با دوربين سوپر 8 شان مشغول ضبط تصاويري از خانه و محله خود هستند  ولي براي ظهور فيلمها بايد به سمت ديگر شهر كه در دست مسيحيان است بروند .در اين بين با «مي» دختر زيباروي مسيحي آشنا مي شوند و اين شروع ماجراهاي آنها براي رفتن به قسمت ديگر شهر است.به هنگام رويارويي با گروه مسلمانان طارق و عمر پيشقدم مي شوند و براي در امان ماندن از مسيحيان «مي». در يكي از سكانس هاي زيباي فيلم عمر با آويختن گردنبند صليب «مي» روي پلاك  الله  خود مي گويد حالا ديگر به هر طرف كه مي خواهيم مي توانيم برويم. اما به واقع تنها مكان امن شهر، روسپی خانه ي » ام ولید» در مركز بيروت است كه هر دو طرف منازعه به هنگام وارد شدن سلاح هاي خود را كنار مي گذارند.

زياد دويري با روايتي غير مستقيم و بسيار هنرمندانه به نقد شرايط لبنان آن زمان و بيهودگي آن درگيريها كه يادآور جنگهاي صليبي بودند مي پردازد . او فارغ از جنگ به روايت جهان پاك و سرشار از لحظات ناب نوجوانان فيلم ميپردازد . لحظاتي كه آنها با دوربين 8 ميليمتري شان ضبط كرده بودند. زياد دويري بعد از دستياري كوئنتين تارانتينو در سه فيلم مطرح جكي براون، داستان عامه پسند و سگهاي انباري توانست حمايت چهار كشور فرانسه، نروژ، لبنان و بلژيك را براي نخستين فيلمش » بيروت غربي» جلب كند و اين فيلم توانست در جشنواره كن سال 98 جايزه ويژه » فرانسوا شاله» را از آن خود كند.دويري در سال 2004 دومين فيلم خود را با عنوان » ليلا مي گويد» در مورد مهاجران عرب فرانسوي ساخت كه مورد توجه منتقدان قرار گرفت.

ديگر جوايز فيلم  :

جايزه بزرگ جشنواره سينماي عرب در پاريس

بهترين فيلم جشنواره قرطاج تونس

بهترين فيلمنامه جشنواره فرايبورگ

جايزه منقدين جشنواره تورنتو

جايزه داوران جوان ولدوليد اسپانيا

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آوریل 23, 2010

گفتگو با فیلمساز عراقی قاسم حَوَل

«برای ایرانیان حرف های بسیاری دارم»

قاسم حَوَل نویسنده کارگردان وبازیگر 69 ساله عراقی از پیشگامان سینمای عراق است او که اکنون در هلند به سر می برد کمتر تن به مصاحبه می دهد ولی هنگامی که خودم را  فیلمساز و نویسنده ایرانی معرفی کردم با اشتیاق پذیرفت و گفت : برای ایرانیان حرفهای ناگفته بسیاری دارم .قاسم حَوَل چندین فیلم داستانی و مستند به همراه جوایزی بسیار در کارنامه خود دارد  او عضو هیئت داوران جشنواره فیلم مسکو ، روتردام ، بولونا ،جشنواره فیلم عربی پاریس  و… بوده و از موسسان انجمن مستندسازان عرب به شمار می آید .مقالات بسیاری در مورد او و آثارش  به زبانهای عربی و آلمانی نگاشته شده است . او تعدادی کتاب سینمایی و نمایشنامه و داستان نوشته است که موضوع بسیاری از پایان نامه ها و رساله های دانشگاهی بوده است. حول برای انجام مصاحبه از من قول گرفت که حتی یک کلمه حذف نشود . شاید دل نگرانی حَوَل  ، ناشی از سالها مهاجرت و فرار و عدم ثبات  باشد در سرزمینی که گذرگاه تمدن بوده است و اینک هر تکه اش به یغما رفته است . حَوَل ، جدا از صراحت لهجه اش تاریخ شفاهی سینمای عراق است. این فیلمساز عراقی چند سال پیش در دانشگاه تهران در مورد رسانه های عصر جدید  سخنرانی داشته است .


از سینما شروع می کنیم، وضعیت کنونی سینمای عراق چگونه است؟

سینمای کنونی عراق در وضعیت نا ممکنی به سر می برد. تلاش هایی این جا و آن جا صورت می گیرد اما زیربنای درستی  وجود ندارد.  نظام عراق با تمام مؤسسات آن از بین رفته است و ده ها سال لازم است تا حکومت جدیدی بر سر کار آید. علاقمندان به سینما تلاش خود را می کنند، ممکن است فیلم های معدودی هم ساخته شوند اما سینما بدون یک زیربنای صنعتی و اقتصادی و تجاری نمی تواند ارزش فکری و هنری و زیبا شناختی خود را بروز دهد.

بدون نور چگونه تئاتر به وجود می آید ؟ بدون روشنایی و بدون برق، سینما چه گونه شکل می گیرد ؟ هنرمند همیشه در معرض خطر مرگ است. هنرمندان مهاجرت کرده اند. مؤسسات و گروهک های دینی وجود دارند که از نقطه نظر دین قائل به سینما نیستند، سینمایی که واقعیت را آن گونه که هست نشان دهد. تا زمانی که ممنوعیت ها وجود دارند، سینما نمی تواند وجود داشته باشد. سینما از بعد فرهنگ و تمدن، هنری پیشرو است. من شخصاً به وجود سینما در سایه ی مؤسسات دینی حاکم بر کشور اعتقاد ندارم. نه تنها مؤسسات دینی بلکه نیروهای شبه نظامی وجود دارند که می خواهند عراق را از هنرمندان خالی کنند.

اما در ایران با وجود حکومت دینی سینما به حیات خود ادامه داده است و جایگاه آن با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست !

من به سینمای ایران و به سینماگران ایرانی احترام می گذارم اما در سینمای ایران هم ممنوعیت هایی هست، البته پرتوهایی  از آزادی نیز وجود دارد. من سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی،حضرت امام آیت الله خامنه ای را در مورد رمان جنگ خواندم و قصد چاپ آن را داشتم، ایشان در این سخنرانی در مورد رمان جنگ در ایران و جهان صحبت کرده اند و به رمان هایی اشاره کرده اند که به فیلم سینمایی تبدیل شده اند. رویکرد متمدنانه و فرهنگ آیت الله خامنه ای برای من قابل تقدیر است. من امضای ایشان را بر طرح فیلم امام حسین (ع) دارم. چند بار به ایران آمدم، طرح فیلم امام حسین را با نظارت امام محمد مهدی شمس الدین (ره) همراه داشتم، با وزارت فرهنگ و ارشاد و بنیاد سینمایی ایران دیدار کردم، استقبال خیلی خوبی کردند اما وقتی پای عمل رسید مانع تولید فیلم شدند. فکر نمی کنم ایرانی ها قبول کنند که یک کارگردان عراقی در کشورشان فیلمی در مورد امام حسین بسازد و این یکی از انتقادات من به مسؤولین ایرانی و سیاست ایران و سلیقه ی ایرانی است.. پرسش های بی جوابی از من می کردند انگار که می خواستند من را تنبیه کنند، من از نیات آنان خبر داشتم برای همین مدارکم را برداشتم و از همان راهی که آمده بودم بازگشتم. این جریان پیش از سقوط نظام دیکتاتوری عراق بود. ما سینما گران عراقی هنوز خارج از وطن خود به سر می بریم اما هیچ کس از ما حمایت نمی کند. همه حرف ها و ادعاهای تلویزیون فقط تبلیغ است در حالی که  واقعیت امر  کاملاً متفاوت است.

آیا بعد از سقوط نظام بعث  تلاشی برای ساخت فیلم در کشور خودتان انجام دادید؟

وقتی نظام دیکتاتوری عراق سقوط کرد شرکتی از نجف اشرف با من تماس گرفت که این فیلم را بسازم اما متوجه شدم که آن ها می خواهند از نام بزرگ امام حسین و اسم من به عنوان کارگردان برای تصفیه حساب های مذهبی استفاده کنند. من اجازه نمی دهم که نام والای امام حسین را تا این سطح پایین بیاورم یا از اسم خودم برای این غرض استفاده شود. من از امام حسین یک خوانش خاص و از حوادث یک خوانش دیگر دارم. خوانشی که که از خرافات و مبالغه دور است و نه خدمتی به کار درام می کند نه به شخصیت بزرگ امام حسین(ع). من شش سال برای این فیلم مطالعه ی تاریخی کردم، آن را نوشتم و سعی کردم که خرافات را از آن ساقط کنم و اگر بخواهم این فیلم را بسازم به عنوان یک کارگردان به کسی اجازه نمی دهم که در کار من دخالت کند چرا که در برابر تاریخ و در برابر این شخصیت بزرگ مسؤولم. کاملاٌ از رنج های خودمان به عنوان سینماگران عراقی آگاهم اما این سرنوشت ماست، دوستان قابل اعتمادی نداریم، همه به دنبال مصلحت خودشان هستند حتی اگر این مصلحت ها به ویرانی وطن و ملت منجر شود برای همین ما در برابر کسانی می ایستیم که در صدد ویرانی وطنمان هستند همان طور که شجاعانه در برابر دیکتاتور سابق ایستادیم و صبر کردیم، امروز هم با عزم و صبر بیش تر در برابر حکومت جدید ایستاده ایم، حکومتی که من شخصاً آن را قبول ندارم و به هیچ یک از عناصر آن اطمینان ندارم زیرا موضع من در زندگی به عنوان یک سینماگر  در جهت خلاف تحجر و تفکرات کهنه و فساد و چپاول ثروت های ملی و ضربه زدن به فرهنگ و تمدن کشور است. ما کشور اصیل و ریشه داری هستیم با تمدن کهن، اسطوره های ماندگاری چون گیلگمش و حکایت های هزار و یک شب، ما هفت هزار سال پیش ،خط و نوشتار را اختراع کردیم و به نظرم در سایه ی این سقوط بی سابقه در تاریخ، برخاستن یک فرهنگ و یک فرهنگ سینمایی ناممکن است، سینما نیاز به یک قاعده ی تولیدی و اقتصادی ویژه دارد و جز در شرایط آرام و مطمئن رشد نمی کند، فیلم هایی هم که ساخته می شوند یک اتفاق محض و استثنا هستند.

بیشتر بخوانید…

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آوریل 14, 2010

تسامح در أثار امين معلوف

اسامه القفاش

ترجمه : محمدرضا فرطوسي

در میانه های دهه نود مطبوعات فرانسوی می نوشتند که : اگر دو نفر نبودند ادبیات فرانسه به مسیر مرگ منتهی می شد و آنها فرانسوا میتران و امین معلوف بودند.و علی رغم مبالغه موجود لکن این جمله جایگاه و اهمیت ادبیات امین معلوف مهمترین و معروفترین نویسنده ادبیات فرانکوفونی را نشان می دهد.فرانکوفونی لقبی است که مجامع ادبی و فرهنگی فرانسه به نویسندگان عربی که به فرانسه می نویسند نسبت می دهند و از جمله این نویسندگان می توان به طاهر بن جلون مغربی ، محمد دیب و مالک حداد جزائری ، محمدعبید هنیدو  موریتانی ، و اندریه شدید ، البیر قصیر و احمد رسام مصری اشاره کرد.

امین معلوف در سال 1949 در بیروت دیده به جهان گشود . در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی از دانشگاه یسوعیه بیروت فارغ التحصیل شد و سپس در ضمیمه اقتصادی روزنامه » النهار » مشغول به کار شد روزنامه ای که از معتبرترین و مشهورترین روزنامه های لبنان به شمار می آمد.پس از آن در بخش بین الملل روزنامه مشغول به کار شد و در آنجا با ریز قضایای سیاسی و اجتماعی دنیا آشنا شد به خصوص آنکه صاحب امتیاز و مدیر مسئول النهار » غسان توینی » از مهمترین افراد دولت لبنان در اواخر دهه شصت و اوایل هفتاد هنگام حکومت شارل حلو و سلیمان فرنجیه بود. در سال 1976 و به هنگام آغاز جنگ داخلی ، لبنان را به مقصد فرانسه ترک گفت و در انجا توانست در مجله اقتصادی » اکونومیا » مشغول به کار شود پس از مدتی سردبیر مجله » آفریقای جوان » شد و همزمان با روزنامه النهار و ضمیمه بین المللی اش همکاری داشت در سال 1983 توانست اولین رمانش را با عنوان » جنگ های صلیبی از نگاه عربی » منتشر کند . پس از آن بیشتر آثارش به زبانهای زنده دنیا ترجمه شد و توانست جوائز ادبی بسیاری از جمله جائزه دوستی فرانسه و عرب را برای رمان » لئون آفریقایی » کسب کند وهمچنین کاندید دریافت جایزه » جونکور» مهمترین جشنواره ادبی فرانسه شد و پس از آن کاندید دریافت نوبل ادبیات شد و از مهمترین کارهای دیگرش می توان به  سمرقند ،اولین قرن بعد از بیاتریس ، باغهای نور و بنادر شرق  اشاره کرد .

بیشتر بخوانید…

نگاشته شده توسط: محمدرضا | آوریل 8, 2010

My Grandmother

عكس از : محمدرضا فرطوسی

نگاشته شده توسط: محمدرضا | مارس 15, 2010

بدون شرح

بدون شرح ، سوسنگرد ، عکاس : محمدرضا فرطوسی

نگاشته شده توسط: محمدرضا | مارس 11, 2010

سانسور در سینمای مصر


سانسور مهمترین مسئله سالهای متمادی سینمای مصر بود ولی به نظر می رسد با مسئولیت گرفتن علی ابو شادی منتقد معروف مصری چراغ سبزهای بسیاری به فیلمسازان داده شده به گونه ای که موضوعات مطرح شده اکثرا برای اولین بار است که بر روی پرده می روند. با نگاهی به فیلمهای اکران شده در سال 2009 متوجه می شویم که جسارت در بیان و نقد معضلات اجتماعی وجه مشترک غالب این آثار است  اگرچه هنوز تابوهای سه گانه معروف سینمای مصر یعنی سکس ، دین و سیاست بیشترین حساسیتها را در جامعه مصری برمی انگیزند. شاید هیچ یک از فیلمهای اکران امسال به اندازه فیلم  » دکان شحاته » در مطبوعات و رسانه های مصری جنجال نیافرید . گروه های بسیاری به عوامل سازنده فیلم و مهمتر از آن به شورای نظارت مصر انتقاد کردند  به گونه ای که علی ابو شادی که به افکار سکولارش شهرت دارد ، تهدید به استعفا کرد. فیلمی به کارگردانی خالد یوسف و با بازی خواننده لبنانی هیفا وهبی که فریادی بر علیه نظام سرمایه داری و همچنین نقد روابط اجتماعی در محله های فقیر نشین قاهره بود . خالد یوسف  دوربین خود را به میان پایین ترین طبقات جامعه مصری می برد و از فساد ، خشونت ، و محرومیتی که این گروه جامعه به آن مبتلا هستند می گوید .اما شورای نظارت اعطای مجوز نمایش را به حذف چند سکانس و تیتراژ جنجالی فیلم منوط کرد . تیتراژی که در آن فیلمساز به گونه ای مستند گذر زمان را با تیتر روزنامه ها که به اتفاقات مهم سالهای گذشته مصر اشاره داشتند ، نشان می داد. یکی از این تیترها که شورای نظارت اصرار زیادی به حذف آن داشت به حادثه غرق شدن یک کشتی مصری در سال 2006 که منجر به کشته شدن ده ها نفر شد اشاره می کرد ، قضیه ای که در آن زمان پرده از یک فساد اداری بسیار بزرگ برداشته بود.

بیشتر بخوانید…

نگاشته شده توسط: محمدرضا | مِی 15, 2008

پواکاتزی – زندگی در تغییر

clip_image001

دیروز یه مستند بسیار جالب دیدم فیلمی عجیب و دوست داشتنی . با اینکه فیلم فقط مجموعه ای از تصاویر و موسیقی و بدون دیالوگ یا نریشن بود، ولی یک ساعت و نیم حتی نفس نکشیدم . این مستند که پواکاتزی – زندگی در تغییر نام دارد، اثر بسیار هنرمندانه و آوانگارد مستندساز مشهور آمریکایی گادفری رجیو است .این مستند بلند که تولید 1988 می باشد مجموعه تصاویری از زندگی و کار مردمان بومی کشورهای جهان سوم مانند آسیا ، آفریقا، جنوب آمریکا و خاورمیانه می باشد که سعی دارد به ما نشان دهد که چگونه با ورود مدرنیته و شهر نشینی فرهنگ های کوچک از بین می روند و مردم به استثمار تکنولوژی در می آیند. فیلم تصاویر متفاوتی از کارگران بومی نشان می دهد از کارگران معدن طلا گرفته که مانند مورچه هایی از کوه بالا و پایین میروند تا مشقت ماهیگیران آفریقایی و یا عبادت و کار زنان هندی و در سویی دیگر سردرگمی کودکان عرب مصری و… در نهایت با شنیدن صدای اذان بر روی تصاویری از عبادت و کار مردم که به تدریج محو و در یکدیگر ادغام میشوند، فیلم به پایان میرسد . به قول خود رجیو ، فیلم در مورد باید ها و نباید ها نیست بلکه چگونگی تغییر یک زندگی است . این فیلمساز مشهور با سه گانه خود ( سه گانه کاتزی ) تاثیر بسیاری در تاریخ سینمای مستند گذاشت وآثار بسیاری با الهام از سبک کار او ساخته شده اند که از آن دست میتوان به فیلم تحسین شده براکا (برکت) اثر رون فریک اشاره کرد .

clip_image002

clip_image003

clip_image004

جالب است بدانید این فیلم محصول متروگلدن مایر و به تهیه کنندگی دو غول سینمای جهان، فرانسسیس فورد کاپولا و جورج لوکاس است، و موسیقی زیبای فیلم از شاهکارهای آهنگساز مشهور جهان فیلیپ گاس است . شاید یه روز پرونده کامل این سه گانه رو تو همین وبلاگ بنویسم

دسته‌بندی